بسیاری از فعالان رسانهای این جریان، به مدیران و خواص همفکر خود انگ و اتهام محافظهکاری و سکوت میزنند و خود را به واسطه مواضع به اصطلاح انقلابی و رادیکال، طلبکار و پیروز میدان معرفی میکنند. اگر چه این موضوع، مسئلهی خاص جریان انقلابی است و ارتباطی به نگارنده و خط فکری و سیاسی او ندارد، اما از باب “وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ” و از قول مولانا باید گفت:
آدمی مخفی است در زیر زبان
این زبان پردهست بر درگاه جان
چه بسا اگر بسیاری از چهرههای جنجالی که خود را حامی نظام و انقلاب میدانند با مواضع نسنجیده و تپقها و گافهای عجیب و غریب به مضحکه و تیتر اول رسانههای خارجی تبدیل نمیشدند و نمک بر زخم معترضان نمیپاشیدند، اعتراضات تا این حد ادامهدار نمیشد. از این رو، آنان که فکر میکنند مواضع تند و تیزشان در این شرایط ویژه، کمکی به کاهش یا اتمام اعتراضات کرده و سکوت سایر همفکرانشان گناهی نابخشودنی و ثلمهای به اسلام و مسلمین بوده است، سخت در اشتباهند؛ چراکه بخش عمدهای از زمینههای اعتراضات اخیر و تداوم آن مربوط به مواضع افراطی همان چهرههای جنجالی بود که پیش و پس از اعتراضات، حجاب زنان را به مسئلهی اول و آخر مملکت تبدیل کردند و ابایی از توهین آشکار به هنرمندان و ورزشکاران کشور نداشتند. بنابراین، سکوت برخی مدیران و خواص منتسب به جریان اصولگرا-انقلابی را باید به فال نیک گرفت و آن را ناظر به واقعبینی آنان و تسلیم در برابر حق اعتراض مردم دانست.