تا ریشه در آب است امید ثمر هست…
✍سعید بگ نظری- مدیرمسوول روزنوشت
در دنیایی که قدرت دلار پشت هر قدرت علمی و معنوی را در هم شکسته و فضایل و موقعیت های اجتماعی و سیاسی به ثروت بیشتر منحصر شده است و هیجان حرص و افزون طلبی همه ضوابط سنتی سرزمین ما را در هم ریخته است؛”مردی” لاغر اندام و بلند نظر، با فرا رسیدنِ غروبِ آفتاب، بدونِ فوجِ ملازمان با کوله ای لبریز از مایحتاجِ اهل نیاز، خانه های فقرای شهر را تق الباب و به مساوات -از آنچه توانسته از اغنیا گرد آورد – بدانها می بخشد که شریک تشفی گرسنگی آنان باشد.
اگرچه مردمِ این سامان مانند همه ی ناامیدانِ وحشت زده، روزهای کرونایی را با تب و لرزِ فقر و رنج و نوشِ دروغِ برخی سیرشکمانِ بیت المال خو کرده و سر تسلیم فرود آورده اند، اما وقتی به آستین های بالازده و گیوه های ورکشیده ی معدود افرادِ حاضر در میدانِ”رزم با نیاز” می اندیشم، به هیجان و شعف می آیم و چراغِ نیم مُرده ی امید در اعماقِ سرد و تاریک قلبم کورسویی میزند که هنوز ریشه ی آدمیت به کلی نخشکیده است و تا ریشه در آب است امید ثمری هست.
اگر کسی در این روزگار وانفسای ما یک هزارمِ وقت، انرژی و دارایی اش-مادی و معنوی- را خرج امور خیریه کند یا در این مسیر قدم بردارد، فرشته ای است که نور امید بر بام لاجورد اندودِ سپهر پاشیده است و باید بر دست بخشنده اش بوسه زد.
در این مدتِ اندکِ عمر و آشنایی با دکتر “علی موسی نژاد” دریافتم که اهل ایثار است و هرچه در چنته داشته نثار اهل نیاز کرده است و رصدِ دزدانه ی کارهایش، مرا مفتونِ رفتار بی تکلفش نموده است.
او به نام خویش به متنعمانِ مستغنی رو میزند تا با گرفتن از آنان، کام گرسنگانِ فراموش شده را به لقمه نانی سیر کند؛ شنیده ام که محل به محل و برزن به برزن شهر را در جستجوی دارو برای نیازمندانِ بی کس می پیماید، تا شاید به هر کدام از آنان بسته ای ویتامین برساند و در برابرِ سیلِ ویرانگر ویروسِ کرونا مقاومشان کند…
“دکتر علی” نیز میتواند به مانند مال اندوزانِ حریصِ بی عاطفه رخت آسایش بر تن و شال بی خیالی بر دوش افکند اما ترکیبِ خوی روستایی و روحِ بلند انسانی او مانع از انتخاب این مسیرِ سهل شده است و این نشانه ی خوبی از تربیت درونی و خانوادگی اوست.
در این ایامِ طاقت فرسا اگر تعداد موسی نژادها، خانم رازی ها، عبدالصاحب ناصری ها و… بیش از اکنون بود، به یقین با خاطری آسوده و بری از تشویش به استقبالِ روزهای قرنطینه می رفتیم…
خدای رحم و شفا نگهدار همه خوبانِ خیرخواه این سامان باشد…