یک پارگراف از زبان یکی از شاهدان عینی
“ن ر ” وارد ساختمان بنیاد می شود و تمامی دربهای خروجی را کلید می کند و هرکسی که داخل ساختمان بود را به طبقه بالای ساختمان می برد ، در لحظه اول ۹ نفر را در سالن طبقه بالا به خط کرده و ۳ نفر نیز در اتاق مدیر خود را محبوس کرده اند ، در یک لحظه غفلت ضارب یک نفر از پله ها و یک نفر از پنجره و پریدن داخل کوچه فرار کرده و خود را نجات می دهند ، ۷ نفر باقی می مانند و رگباری که ضارب گرفته و در نتیجه تیراندازی وی ۵ نفر جان خود را از دست داده و دو نفر زخمی می شوند ، با پرتاب نارنجک به داخل اتاق مدیر هر سه نفری که داخل اتاق محبوس هستند نیز زخمی شده و تعداد مجروحان حادثه به ۶ نفر می رسد (فردی که از پنجره پریده نیز مجروح می شود) ، بعد از تیراندازی و پرتاب نارنجک ضارب با شلیک مستقیم به قلب خود به زندگی ش پایان می دهد …
این فرضیه که داستان سرایی شده که نیروی انتظامی به احدی از این افراد شلیک کرده توسط شاهدان عینی کاملا رد شده است چرا که در زمانی که ضارب تیراندازی را شروع کرده اصلا پلیسی در محل حضور نداشته است…
اما بنا به اظهارات شاهدان عینی هم نیروی انتظامی و هم اورژانس در این حادثه شوم بسیار ضعیف عمل کرده و اصولا هیچ گونه آمادگی برای چنین اقدامی نداشته اند ، بعد از اینکه ضارب به خودش شلیک کرده تمامی افرادی که جان خود را از دست داده اند زنده بوده و در حال خون ریزی بوده اند ، اما به گفته شاهدان عینی که فایل صوتی آنها نزد ما محفوظ است دست کم ۳۰ دقیقه(این فاصله زمانی بوده که کلیپ قهرمان بازی پلیس تهیه و سریعا در فضای رسانهای استان بازنشر داده شد) تا ورود اولین مامور پلیس به سالن محل وقوع تیرباران این افراد بیگناه طول کشیده و در نهایت از آنجا که با وجود گذشت نزدیک به یک ساعت از اولین تماس با پلیس ۱۱۰ گذشته ولی اورژانس و فوریتها در محل حضور ندارند ماموران پلیس زخمی های حادثه را پتو پیچ کرده و با ماشین پلیس به بیمارستان انتقال می دهند ، قلب و مغز هیچکدام از ۵ کشته بیگناه این حادثه آسیب ندیده و شدت خون ریزی علت مرگ آنها بوده است ، یعنی اگر پلیس بلافاصله بعد از شلیک ضارب به خود وارد شده و اورژانس در محل حضور داشته و اقدامات اولیه انجام میگرفت احتمال زنده ماندن دست کم دو نفر از این افراد وجود داشت …
این فرضیه هم که قاتل خصومت شخصی با مدیر دستگاه داشته نیز از نگاه اهل فن مردود است ، چرا که اگر هدف مدیر اداره بود ده مسیر ساده تر برای کشتن وی وجود داشت ، یا دست کم ضارب بعد از اینکه اطمینان پیدا می کرد مدیر را کشته است نسبت به تیرباران بقیه اقدام می کرد ، اما این حقیقت که ضارب ماه ها قبل برنامه ریزی دقیقی برای رخ دادن این تراژدی داشته است قابل انکار نیست ، چرا که بهمن ماه سال قبل به یکی از همکاران خود پیام می دهد که دلش برای یک اعدام و تیرباران صبحگاهی تنگ شده است ، علاوه بر این ضارب با وجود اینکه کلید اداره را در اختیار نداشته ولی با نقشه قبلی آنها را تهیه کرده و بعد از ورود تمامی دربها را قفل کرده است ، ضارب به محض ورود به ساختمان ضامن نارنجک را آزاد میکند تا کسی به وی نزدیک نشود ، این رفتار فقط از یک قاتل حرفه ای بر می آید ، جدای از تمام این موارد اگر هدف ضارب مدیر اداره بود قطعا پسرعموی خود و مرحوم فتاحی که دو شب پیش به اتفاق خانواده شام را در رستوران خورده اند را هدف قرار نمی داد ، اما قاتل تمامی این اتفاقات را بارها مرور و در ذهن خود تمرین کرده و به هیچ عنوان نباید این احتمال را نادیده گرفت که شاید کسی یا گروهی خارج از مرزها وی را در این حادثه همراهی فکری و یا لجستیکی کرده باشند…
گزارش اولیه نیروی انتظامی هم در نوع خود جالب توجه است ، در همان ساعات و روز اول ماجرا بدون انجام تحقیقات لازم در خصوص حادثهای به این مهمی و دردناکی خصومت شخصی را علت آن عنوان می کند ، منکر زحمات و تلاشهای شبانه روزی پلیس نیستیم و به هیچ وجه قصد تضعیف این نهاد خدوم را نداریم اما این واقعیت را باید پذیرفت که فرماندهی نیروی انتظامی استان و نیروهای تحت امر ایشان در این حادثه عملکرد ضعیفی را از خود ارائه نمودند، برای من نوعی از همان روز اول این سوال پیش آمده که منظور فرماندهی محترم نیروی انتظامی استان از اقدام و ورود به موقع پلیس دقیقا کدام اقدام و ورود بوده است ؟
به هر حال این حادثه نباید به راحتی به دست فراموشی سپرده شود ، خواسته اصلی و به حق خانواده های داغدار محمدی ، فتاحی،روشنی،ملک زاده و رستمی این است که عزیزانشان در راه خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی خون پاکشان ریخته شده و باید شهید محسوب شوند ، بنیاد مستضعفان زیر نظر مقام معظم رهبری بوده و خدمت در این نهاد هم به همین واسطه مانند خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقدس است و کشته شده های راه خدمت باید شهید محسوب شوند …
هدف ما از نوشتن این یادداشت تنها یادآوری تراژدی تلخ ۲۸ اردیبهشت ماه خیابان پاسداران شهر ایلام و پاسخ به سوالاتی بود که افکار عمومی مدام از ما مطالبه می کنند ، در این بین نباید از پیگیری های بی وقفه ی دادستان ایلام غافل ماند ، کسی که چندین بار با خانواده های داغدار دیدار کرده و به ایشان اطمینان خاطر داده است که تا روشن شدن حقایق ماجرا بصورت ویژه پیگیر موضوع خواهد بود…