معلمان و فرهنگیان در تمامی جوامع حتی در جوامعی که به اصطلاح کمونیست و بیخدا شناخته می شوند جز مشاغلی هستند که به آنها توجه ویژه شده و از آنجا که نظام تعلیم و تربیت و ساختن انسان های قوی برای اداره فردای کشور بر عهده این عزیزان است اعتقاد دارند کهمعلم باید از لحاظ رفاهی جز مشاغل سرآمد باشد …
اما در کشور ما که زمام داران و تصمیم سازان آن مدعی همه صفتهای مثبت انسانی و الگوهای دینی اعلا و همه خوبی ها در نوع اداره کشور هستند وضعیت رفاهی معلمان آنقدر ضعیف و غیر قابل قبول است که دانش آموزان به دید ترحم به معلمان خود نگریسته و از پدران خود می خواهند که برای معلمانشان مساعدت مالی در نظر بگیرند…
امروز در صحبتهای مدیرکل آموزش و پرورش استان ایلام هیچ خبری از ارتقاء وضعیت معیشتی و رفاهی معلمان نبود ،( چه بسا اگر آهی در بساط درویشی و حساب اداره بود هزینه معیشت معلمان می کرد) سخنی از بالا بردن سطح رفاهیات معماران و سازندگان نسل های فردای جامعه به میان نیامد، آن جمله ها که فرهنگیان انتظارش را داشتند در خصوص پرداخت مطالباتشان(خصوصا فرهنگیان بازنشسته) بر زبان جناب مدیر جاری شود از سرچشمه خشکیده و جاری نشد و باز هم ناچاریم تاکید کنیم گناهی متوجه مدیرکل از این بابت نیست و نگاه سیستم به معلم و جایگاهش فقط در حد یک شعار (معلمی شغل انبیا است) و یک هفته گرامیداشت بیشتر نیست …
نظام تعلیم و تربیتی که در آن معلم ناچار است پس از اتمام ساعات تحصیل به عنوان سرویس مدرسه فعالیت کند و همان دانش آموزی که ساعتی قبل به وی آموزش چگونه موفق بودن را داده برای جبران هزینه های سرسام آور به منزل می رساند محکوم به نابودی است و این حقیقت را هم ما میدانیم و هم کسانی که خود را به خواب زده اند تا حقیقت ها را در روز روشن انکار کنند …
وقتی معلم که تمامی رفتار و گفتار و پندارش باید برای دانش آموز الگو باشد به اجبار نیمی از ساعات حضور در کلاس را به اندیشیدن در خصوص قرض و وام و هزینه های سنگین معاش خانواده و … اختصاص می دهد چگونه می تواند آینده سازان مملکت را روی ریل درست آموختن و پرورش درست یافتن قرار دهد ؟
شاید از بابت این جمله عزیزانی دل نگران شوند اما حقایق را باید گفت ، اگر از دور به وضعیت تعلیم و تربیت در کشور و میزان توجه به رفاهیات معلمان و سهم وزارت آموزش و پرورش از نظام بودجه ریزی کشور نگاه کنید احساس خواهید کرد عده ای عمدا یا سهوا عملکردشان طوری است که نمی خواهند شاهد شکوفایی مغزهای فرزندان ایران زمین در آینده بوده و در تلاش هستند فرزندان این مُلک افرادی درگیر تشویش های ذهنی فراوان و در خدمت آقازادگانی باشند که در مدارس خارج از کشور و یا مدارس ویژه و خصوصی داخل کشور تحصیل کرده اند …
همانگونه که در ابتدای مطلب هم ذکر گردید وضعیت معیشتی معلمان سرزمینی که جز ۱۰ کشور ثروتمند دنیا می باشد از وضعیت معیشتی معلمان در بلاد کفر و سرزمینهایی که تهی از ثروت می باشند ضعیف تر بوده و مادامیکه معلم درگیر تشویش های ذهنی ناشی از فشار هزینه های زندگی باشد نمی تواند خروجی مثبتی برای فرزندان ما داشته باشد و در نهایت آینده سازان مملکت ( غیر از آقازاده ها و نورچشمی هایی که بهترین شرایط تحصیل را دارند) افراد دارای مدرک لیسانس و بالاتری هستند که سواد و دانش آنها بهداندازه نیمی از مدرکی که دارند نیز نمی باشد …
تا فرصت هست باید تحول اساسی در نظام آموزش و پرورش کشور ایجاد کرد و سطح رفاهیات معلمان و فرهنگیان را دست کم از زیر خط فقر به بالای حط فقر برد چرا که سیستمی که معلم آن زیر خط فقر مطلق باشد عملا محکوم به نابودی است …