گردن کج، قامت نیمه راست، رنگ رخساره غیرعادی و… اینها نشانه های فیزیکی و روانی شخصیت هایی است که به دلایلی از جمله رسیدن به مطامع شخصی یا رفع خلأهای شخصیتی و یا جاه طلبی به چاپلوسی و تملق روی می آورند: «بنده نوازی کردید… حقیر در پیشگاه حضرتعالی کاهی در مقابل کوه هستم… سایه عالی مستدام… غلام حلقه به گوش تان هستم… نوکرم، چاکرم و…» ریشه این قبیل تملق ها و مجیزگویی ها چیست؟آیا تا مجیز جویی در راس قدرت طالب تملق شنیدن و به به و چه چه شنیدن و گرفتن القاب بی اساس اصولا مجیزگویی پدید می آید؟
در تاریخ داریم: «شخصی آمد نزد امیر مؤمنان (ع) به چاپلوسی و مداحی پرداخت درحالیکه اعتقادی به گفتههای خود نداشت. منافق بود زیرا چاپلوس منافق هم است. امیرالمؤمنین فرمود آنچه میگویی در حق من، کمتر از آنم که میگویی و آنچه که در دل و قلبت است بالاتر از این حرفهایت است.اگر مسئولین ما و افرادی که در این ملک قدرتی دارند براستی رهرو راه شاه مردان علی (ع) هستند باید اینگونه رفتار کنند نه اینکه وقتی کسی مجیزشان را گفت اجازه دهند ده را بچاپد..(دهان کدخدا را ببین و ده را بچاپ)…
به زعم نگارنده آفت اصلی جامعه امروز ما کسانی هستند که در رکنی از قدرت قرار گرفته و طالب تملق هستند،اگر این افراد وجود نداشته باشند مجیزگویی هم از بین خواهد رفت.اعراب در زمان پیامبر (ص) رسم جالبی را در مورد افرادی که با مجیز شنیدن قلبشان شاد میشده است اجرا کرده اند.آنها این افراد را سر گذری قرار داده و خاک زیر پا را بر دهان و سرشان ریخته اند،شاید به علت فراوانی خاک و زیر پا بودنش، خاک بیارزشترین چیزها در نزد آنان به شمار میآمده و پاشیدن آن به چهره افراد نشان از بیارزشی و بیلیاقتی برای آنان بوده است. همچنین با این حرکت، آن افراد در جامعه نشاندار شده و طرد میشدهاند. این حرکت نوعی بایکوت اجتماعی و مقابله جمعی با نقض ارزشهای پذیرفته شده جمع، به شمار میآمده است….
آری امروز برای پیشرفت کشور و دفع آفتها باید در دهان متملقین و افراد تشنه ی تملق شنیدن خاک زیر پا ریخت….