در طول تاریخ و انتخاباتها و تشکیل دولتهای گذشته که دیده ایم یکی از ارگانهای بسیار مهم که باید به فردی که کاملا با سیاستهای دولت روی کار آمده همراه د هماهنگ و همدل باشد دانشگاه می باشد ، پس از پایان دولت حست روحانی دکتر علی اکبری اصلاح طلب جای خود را به علی محمدی داد که گرایش های زیادی به پایداری دارد ، امروز هم این منطق که استدلال های فراوانی پشت آن قرار دارد باید رعایت شود …
شاید برای فلان دستگاه تخصصی و فنی حتما نیاز نباشد یک فرد سیاسی همراه منصوب گردد ، اما دانشگاه فرق می کند ، در دانشگاه احزاب و تشکل های سیاسی بصورت قانونی و آزاد فعالیت دارند ، در چنین فضایی اگر فردی که تا دیروز معاون استاندار و در دل جریان رقیب بوده به دانشگاه بیاید چیزی جز سرخوردگی نخبگان علمی حامی و همراه دولت که تاثیر بسزایی در اقناع مردم برای رای دادن داشتند را به همراه ندارد …
در بحث توازن منطقه ای هم ارزش دانشگاه و صندلی ریاستش اگر بیشتر از معاون استاندار نباشد کمتر نیست ، اینکه قرار باشد مناصب مدیریتی مهم استان در یک دایره بسیار محدود تقسیم شود باز هم سرخوردگی به دنبال خواهد داشت ، منتهی این سرخوردگی در ابعادی بزرگتر و متوجه شهرستانهای مختلف خواهد شد …
قطعا هیچ کس بهتر از خود نمایندگان مجلس نمی داند چنین رفتارهایی چه هزینه ای روی دستشان می گذارد ، تجربه دولت قبل و هزینه هایی که تحمیل شد و اعتراضاتی که به همراه داشت نمایندگان را آگاه به هزینه چنین رفتارهایی کرده است ، حال باید دید که تحمیل یک فرد به محیطی که امروز برای پذیرایی از وی آماده نیست آنقدر برای مجلسی ها اهمیت دارد که این همه هزینه را به جان بخرد …؟
نکته جالب اینجا است که نمایندگان مجلس هم این اهمیت را درک کرده اند ، اما از قرار معلوم اصرار به حدی شدید و بی وقفه بوده که هیچ بعید نیست نماینده مجلس هم کوتاه آمده و در نهایت با این درخواست شخصی همراه گردد …
امیدواریم دانشگاه ایلام به فردی از دل دانشگاه سپرده شود ، شاید اگر سال ۱۴۰۰ معاون سابق رئیس دانشگاه می شد همین قلم برای وی دست و هورا می نوشت ، اما سیر اتفاقاتی که در سه سال گذشته رخ داده نشان داد که امروز در دانشگاه ایلام برای جناب معاون سابق فرش قرمز پهن نیست…