یحیی عبدیا هنرمند چیره دستی است که در زمینه طراحی و نقاشی فعالیت دارند. ایشان در رشته ی ادبیات تحصیل کردند و فعالیت خودرا در زمینه طراحی و نقاشی از سال ۶۸آغاز نموده و کار تدریس را از سال ۸۴ تا بحال در کارنامه خود دارد ادامه مصاحبه ما را با این هنرمند عزیز بخوانید
۱-در ابتدا خودتون معرفی کنید؟
یحیی عبدیا هستم متولد ۱۳۵۶ در شهر مهران
۲- دیدگاه شخصی از زندگی و ارتباط آن با هنر چیه؟؟
عرض کنم خدمتتون که زندگی بدون هنر میسر نیست و میگن برید از اونا بپرسید که شنیده ها رو دیدن وقتی تو عالم هنر باشی و به این حکایت پی ببرید وحقیقتا بقول یکی از استادان بزرگ زندگی بدون نقاشی چطور ممکنه حالانقاشی را بعنوان مثال عرض کردم ولی در زمینه های دیگر هنر به همین صورت است وخوش بحال آنهای که دستی در این عالم هنر دارند و یا اینکه یک علاقه ای نشون میدن .من فکر میکنم که هرکسی یک مقدارحالا نه بعنوان حرفه ای در زندگی به هنربپردازه
۳- از چه سنی به صورت جدی شروع نقاشی کردین؟
ازسال ۶۸شروع فعالیت شروع کردم بطوری که در اون سالها باتوجه به اینکه در استان محروم زندگی مکنیم شرایط کلاس رفتن خیلی سخت بود واینکه کلاس هنری در اون سالها نبود ما هم درس میخوندیم وهم کار میکردیم وعلاقه وافرمن به نقاشی مرا وا میداشت با توجه به بضاعت مالی که داشتم اندوخته ای که جمع میکردم صرف کتابهای نقاشی میکردم و آثار و احوال بزرگان نقاشی رو دنبال میکردم
۴- چند وقته به این کار مشغولید؟
از سال ۸۴ بصورت حرفه ای مشغول تدریس در این رشته هستم و تاکنون هنرجوهای زیادی رو توانستم یا این رشته آشنا کردم و چه بسا از بین این هنرجویان الان خودشون دارن تدریس میکنم
رشته تحصیلیتون چیه و فکر میکنیددرس خوندن در این زمینه چقد میتونه به آن کمک کنه ؟
۵-رشته اصلی من ادبیات بوده ولی باتوجه علاقه زیادی که داشتم به کلاسهای آزاد هنری در تهران و اصفهان رفتم و در محضر اساتید بزرگی همچون استاد سلیمانپور کسب تکلیف نموده ام ببیندبه نظر من درس خوندن بصورت آکادمیک و دانشگاهی در رشته های هنری نه فقط نقاشی خوبه کمک میکنه اما به شرط اینکه در کنار آن کلاسهای آزاد هم برید وچه بسا این اتفاق هم افتاده من هنرجو داشتم و دارم که دانشگاه بود ن الان برای تکمیل کارشون در کلاسها شرکت میکنند
۶– چقد از وقتتون رو صرف خلق آثار هنری میکنیید؟
در حال حاضر چون من کارم اینه و نگاه حرفه ای به این کار و دارم روزانه بیشتر۸ساعت و چه بسا بیشتر مشغول هستم
۷-دلیل اصلی گرایش شما برای این هنر چیه پول یا علا قه؟
این پیرو صحبت قبلی خواهد بود در حقیقت شاید صحبت قبلی مقدمه ای بود براینکه پول و فدای علاقه و هنرم کردم واین خاصیت عشق به هنره
۸-اولین اثر هنری که فروختین رو یادتونه ؟وچی باعث شدبه ذهنتون برسه با این هنر یه عنوان حرفه و شغل نگاه کنیید ؟
بله من اولین تابلوی که فروختم و یه تابلو منظره بود اونم خونه عموم ازم خریدن و الان هم فکر کنم تو خونشون باشه و هر وقت به اون تابلو نگاه میکنم میفهمم با تلاش انسان میتونه به هرجا که بخواد میرسه .به هنر نمیشه بعنوان شغل نگاه کرد شاید برا من و یا از نگاه من اینجوری نبوده و نیست چون دید من تجاری نبوده و نیست من هنرجو داشتم ۶۰سالش بوده اومده کلاس با چنان عشقی کار میکرده من انرژی میگیرم از هنرجوهای که میان کلاس من وفقط احساس و لذت در این کار باعث شده در این هنر حداقل از نظر خودم موفق بشم .
۹-چقد از ایده های دیگران وطرح های دیگه برای طرح هات استفاده کردید ؟
کپی کردن از روی کارهای بزرگان میشه گفت هم خوبه و هم بد چرا اگه برای نکته برداری از روی کار باشه خوبه به شرط اینکه عادت نکنی به کپی کردن که قدرت خلق آثار ازت گرفته بشه
۱۰-برای خلق آثارتون بیشتربه علاقه خودتون توجه دارید یا اقتضای علاقه مندان و خریداران ؟
هنرمند مال مردمه با توجه به اینکه من موضوع کارهام بیشتر اجتماعی و از دل جامعه و همین مردم هستش یه جورای خودم وفق دادم بامردم با تاخییراتی که به موضعات میدم هم علایق خودم هست،وهم احترام به علاقمندان و عزیزانی که این هنر رو دوست دارن وظیفه منه که آشناکنم هنرموبه مردم
۱۱-دوست داری در این راه به کجا برسید؟
به نظر من هنر پایانی نداره هرچی میری جلوتر میبینی هنوز خیلی مونده برسی ولی دلم میخواد از هنرم لذت کافی رو ببرم و بتونم این انتقال بدم به کسانی که دوست دارن
۱۲بهتراین کارتون از نظر خوتون کدومه؟
به این میمونه از یه پدر بپرسید کدوم بچه تو بیشتر دوست داری به نظر من آثار ادم مثل فرزند ادم میمونه نمیشه گفت واقعا خیلی سخته همه تابلوهامو دوست دارم
۱۳-در انتها نظر یا پبشنهادبرای خوانندگانی که تازه میخوان وارد این عرصه بشن دارید ممنون میشم ارائه بدید ؟
من به عنوان یک فرد کوچک ازاین دنیای بزرگ هنر که چندین ساله دراین عالم سیرمیکنم اگر کسی میخواد در این وادی قدم بزاره عاشقانه به این غریزه الهی نگاه کنه و از اون لذت ببره پایان بخش صحبت هام بیتی از حضرت حافظ سینه از آتش عشق در غم جانانه بسوخت آتشی بود دراین خانه که کاشانه بسوخت
