شاید نوشتن از او و پاسداشت یاد و خاطرهی آن یار خوشنام عرصهی فرهنگ، دیرهنگام باشد، اما به پاس یک عمر عرقریزی فرهنگی و دَینی که بر گردن فرهنگ و هنر این دیار دارد، صاحب این قلم را، که ریزهخوار خوان لطف و دانش و تجربهی او بوده است و شناختی مضاعف از زوایای شخصیتی و سیره و سلوک فرهنگی و مدیریتی او دارد، مجاب و ملزم به نوشتن میکند.
علی محمدنیاکان شخصیتی سهل و ممتنع داشت و به عبارتی جمع اضداد بود؛ یا بهتر بگویم جامعالاطراف بود.
ریشه در سُنت داشت و عشایرزادهای با نام و نشان بود، اما دنیای جدید و اقتضائات آن را به فراست فهمیده و با تمام وجود زیسته بود، بدون آنکه ذرهای از پیشینهی فرهنگی و ارزشهای سنتی خود فاصله بگیرد.
به ظاهر آرام و ساکت بود، ولی در دل شوری دگر داشت.
مصلحتجو و محافظهکار بود – خود نیز بارها بر این ویژگی ذاتیاش صحه میگذاشت- اما به اقتضای شرایط، مصمم و شجاع و ثابت قدم بود.
مهربان و متین و فروتن بود، اما در عین حال از عزت نفس و اعتماد به نفس بهرهای وافر داشت.
چهرهای به ظاهر مغموم، اما طبعی شوخ و روحیهای طناز داشت.
به ظاهر تنها و غریب و خلوتگزیده بود، اما در عمل پایهی ارتباط و محور دوستی و رفاقت بود. شبکهی ارتباطی علی محمدنیاکان به وسعت ایران بود.
زبان بدنش، پر از پیام فرهنگی بود.
احترامات نظامیاش در جلسات اداری، حاوی این پیام ظریف بود، که جایگاه نظامیان در همان پایگاه و پادگان زیبا است.
اهل زور و جبر و تهدید نبود، اما چون آب، در دل سنگ خارا نفوذی عجیب داشت.
در عرصهی مدیریت مشورتپذیر و فراخفکر بود. رهبر بود، انگیزاننده بود، اما با بزرگمنشی تمام، پیرو بود.
هیچگاه فارغ از دغدغهی فرهنگی نبود و همواره کولهباری از قلم و کاغذ و کتاب به همراه داشت.
فرهنگ ایلام را میشناخت و فعالان فرهنگی و هنری را به مهربانی تمام نوازش میکرد. مرد بوسه و تبسم بود.
قدر کلام و کلمه را میدانست و بیشتر خطابهخوان بود تا سخنران.
روحیهی پژوهشگری و تحقیق و تالیف داشت و فصلنامهی فرهنگ ایلام و دانشنامه مفاخر فرهنگی استان مرهون تلاش و همکاری عاشقانهی او است.
همه را با نام کوچک صدا میزد و جوانترها را “رووله” خطاب میکرد تا صمیمیت پدرانهاش را باورپذیر کند.
تعلق خاطری به میز و مسند رسمی نداشت و میگفت: آمدهام که بروم، نه اینکه بمانم. و دیدیم که چه آزادانه عطایش را به لقایش بخشید!
ساده و بیآلایش بود، اما در مجامع رسمی و ملی آراسته و با پرستیژ ظاهر میشد.
دورهی مدیریتاش در ایلام، دورهی پویایی فرهنگ و هنر و رسانه و پر از اتفاقات خوب فرهنگی بود.
صفای وجودش و محاسن سفیدش، پایانبخش مناقشهها و آرامبخش فضای فرهنگی استان بود، تا ما جوانترها، مجال و فرصت اجرای برنامههای متنوع فرهنگی و هنری را از دست ندهیم و غنیمت بشماریم.
مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
کو به تأییدِ نظر حلِّ معما میکرد
آری، زندهیاد علی محمدنیاکان، رخت خویش را از ورطهی دنیا بیرون کشید و اخروی شد، اما یاد و نام او همواره در یادها خواهد ماند، چرا که سهمی سترگ از فرهنگ و هنر این دیار دارد و وزارتخانهای وزین بر شانههای استوار او و سایر هنرمندان و دغدغهمندان این مرز و بوم قوام یافته و اگر خدمتی ارائه داده است، حاصل توش و تلاش چنین بزرگانی بوده است.
برای همسر فداکار و دختر داغدارش، آرزوی صبر و شکیبایی دارم.
یادش گرامی و نامش جاودان باد