۳۵۳ روز از ۵۴ دقیقه پر از اضطراب و دلهره که بر کارکنان بنیاد مستضعفان استان ایلام گذشت و جان شیرین ۵ عزیز از پنج خانواده داغدار را گرفت پشت سر گذاشته ایم ، ماه ها ، روزها، هفته ها ، ساعتها و ثانیه هایی که شاید برای ما تکراری و آکنده از دغدغه های روزمره بوده ولی آنچه که دیده ایم برای بازماندگان و خانواده های آن عزیزان از دست رفته سرشار از بغض و اشک و اندوه و حسرت دیدار عزیزانشان بوده است …
یک ذهن جنایتکار که در ظاهر تنها به این دلیل که از وضعیت شغلی خود ناراضی بوده ( بدون طی کردن ضوابط و با استفاده از روابط وارد سیستم شده و با پشتوانه همان روابط انتظار داشته بدون داشتن مدرک تحصیلی به کارمند رسمی با حقوق بالا تبدیل شود ) وارد محل کار خود می شود ، همکارانش را در طبقه بالای اداره جمع می کند و بعد از چند دقیقه همه را به رگبار بسته و یک نارنجک نیز به اتاق رئیس دستگاه پرتاب می کند ، در نتیجه این اقدام جنون آمیز ۵ نفر شهادت گونه جان خود را از دست داده و ۶ نفر زخمی شده و ضارب اقدام به خودکشی می کند ، حادثه ای بسیار تلخ که خیابان پاسداران را در ذهن شهروندان ایلامی همیشه خون رنگ باقی خواهد گذاشت …
بعد از آن اتفاق خونین افراد زیادی ابراز همدردی کرده و وعده هایی به خانواده افراد متوفی دادند ، اما یکسال از آن حادثه تلخ گذشته و هنوز وعده هایی که مسئولین مختلف (خصوصا رئیس و معاونین بنیاد مستضعفان کشور) داده اند محقق نشده است …
تراژدی که در خیابان پاسداران ایلام رخ داد در نوع خود در ۴۰ سال گذشته بی سابقه بود ( در اوایل انقلاب ترورهای خونین صورت گرفت ) اتفاقی که علاوه بر خانواده ۵ عزیزی که جان خود را از دست دادند شوک سنگین روحی را به مردم شهر ایلام تحمیل کرد ، اما در کمال تاسف باید عنوان کرد که ورود مسئولین امر به این موضوع آنطور که شایسته بود انجام نپذیرفت و خانوده های داغدار از این بابت گلایه مند هستند …
شاید در ظاهر ماجرا در این اتفاق یک فرد روانی اسلحه به دست گرفته و یک جنایت تمام عیار را رقم زده باشد ولی در همان روز حادثه شاهد کم کاری هایی بودیم که متاسفانه هیچ کس از بابت این اهمال ها مورد بازخواست قرار نگرفت …
از جمله وعده هایی که به خانواده های داغدار داده شد بکارگیری یکی از اعضای خانواده در بنیاد مستضعفان ، پرداخت دیه کامل افراد کشته شده از محل اموال قاتل و اعتبارات دولتی و پرداخت معادل دیه از طرف بنیاد مستضعفان به خانواده های افراد متوفی بود ، ( با وجود اینکه در حین خدمت جان خود را از دست داده بودند پرونده شهید محسوب شدن این عزیزان در همان روزهای اول بسته شد ) اما در کمال تاسف هرچه از روز حادثه و وعده های مطرح شده فاصله گرفتیم تلاش برای تحقق وعده ها کمرنگ تر شده و این روزها که به اولین سالگرد این اتفاق تلخ نزدیک می شویم خبری از تحقق هیچکدام از وعده ها نیست …
یکی دیگر از مسائلی که باید در این خصوص مد نظر قرار می گرفت و در کمال تاسف کمترین توجهی به آن نشد برگزاری نشستهای تخصصی در جهت ریشه یابی علل چنین رخدادی و اندیشیدن تمهیداتی برای عدم تکرار آن بود ، دستگاه های زیادی می بایست به این موضوع ورود می کردند و مسئله را به صورت دقیق بررسی می کردند که بار دیگر چنین اتفاقی را شاهد نباشیم ، اما در سالی که گذشت هیچ گونه جلسه آسیب شناسی در این خصوص انجام نگرفت و هیچ ارگانی مسئولیتی که در این خصوص داشت را به عهده نگرفت ، متاسفانه عادت ما شده است که همیشه منتظر بمانیم که بحران ایجاد شود و در وسط بحران و حادثه رفتارهای بی هدف و بی خروجی از خود نشان دهیم ، هنوز با وجود اینکه در قرن پانزدهم شمسی قرار داریم هنر پیشگیری از بحران های مختلف خصوصا بحران های اجتماعی را نیاموخته ایم …
بیشتر بخوانید :