اگر بگوییم نداشتن چنین خاطرات و دورهمی های سرشار از لذت و ارضاء نیازهای عاطفی در حقیقت ظلمی ناروا در حق نسل دهه هفتاد به بعد است گزاف نگفته ایم ، این نسلها بوی نان سوخته و قوری و کتری روی چراغ نفتی هنگام صبحانه را حس نکرده و با آن غریبه اند ، اینکه نسل ما از خوابیدن روی تخت داخل حیات یا روی پشت بام و نظاره سیل خروشان ستاره ها ، لذتهای ماندگاری برده که فرزندانمان از آنها بی بهره هستند در حقیقت یک تبعیض احساسی و عاطفی ناصواب است …
اما دور همی های امروز با وجود این همه ابزار و تکنولوژی که باید در خدمت رفاه و لذت بشر باشند هرچند اسمشان دورهمی است اما در حقیقت در این جمع ها انسان ها بسیار دور از هم قرار گرفته اند ، آسیبی که خلا احساسی و تامین نیاز عاطفی را برای این نسل با چالش جدی مواجه کرده است …
گروهی از دوستان ، اقوام سببی ، نسبی و هم سن و سالان با هم برنامه ریزی می کنند که شب یا روزی را در دل طبیعت دور هم باشند ، هر ابزاری که بتواند رفاهیات آنها در دورهمی تامین کند در اختیار دارند، انواع و اقسام خوراکی ها (بنا به طبع و سلیقه جمع) را با صرف هزینه های فراوان تهیه کرده و یک منطقه تفریحی زیبا و با صفا را انتخاب کرده و به آنجا می روند ، تا اینجا همه چیز عالی است ، اما وقتی زیرانداز ، چادر یا هر وسیله ای که دلخواه آنها است پهن میشود ، خوراکی ها چیده می شود و درست زمانی که باید از این لحظه ی زیبا بیشترین بهره را برده و نیاز عاطفی خود را از در کنار هم بودن تامین کنند هرکدام از آنها سر خم کرده و در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی غرق شده و فراموش می کنند که اصولا برای دور هم بودن به دل طبیعت آمده اند نه دور از هم ماندن …
فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ابزاری نوین،کاربردی و بسیار مفید هستند که متاسفانه قبل از اینکه با فرهنگ استفاده از آنها آشنا باشیم در اختیار همگان قرار گرفتند ، استفاده از دستگاه پخش ویدئو ممنوع بود که ماهواره ظهور کرد، هنوز در شوک گستردگی و در برگیری ماهوره بودیم که شبکه ی جهانی نوین به نام اینترنت همه را در بر گرفت ، نسل ها هنوز در تمنای لذت استفاده از اینترنت بودند که دنیای مجازی همه ابزارهای ارتباط جمعی را در خود بلعید و ما هنوز در تب و تاب فراگیری فرهنگ استفاده درست از ماهواره بودیم ، با یک بررسی ساده متوجه می شویم که هیچکدام از نسلهای ما کمترین آشنایی با فرهنگ درست بهره بردن از ابزارهای ذکر شده را نداشتیم، فضای مجازی هم زمانی در دسترس عموم قرار گرفت که قاطبه ی جامعه با فرهنگ استفاده درست از آن غریبه بودند …
امروزه گوشی تلفن همراه و هر آنچه از طریق آن قابل دسترسی است به علت عدم آگاهی از فرهنگ بهره گیری درست در حقیقت مغز خارج از بدن انسان ها شده و در بسیاری از موارد موجب کمرنگ شدن ارتباطات حضوری و تبادل احساسات و عواطف از طریق دیدارهای رو در رو شده و اگر هم انسانها از لحاظ جسمی کنار هم باشند روحشان بسیار دورتر از یکدیگر و در فضای مجازی و گوشه ی دیگر از دنیا قرار دارد …
ابزارهای نوین اگر همراه با تلمذ فرهنگ استفاده درست از آنها در اختیار بشر قرار گیرند بسیار کاربردی و مفید هستند ، اما متاسفانه در جامعه ی امروز ما همه چیز در فضای مجازی حل شده و انسان های کنار هم را از یکدیگر به اندازه یک دنیا دور کرده است ، همه این آسیبها زمانی پررنگ تر می شود که بدانیم قرار است ابرغول جدید دنیای موازی فضای مجازی و … را ناچیز جلوه نماید ( دنیای موازی یا همان parallel universe فرضیهای دربارهٔ وجود واقعیتهای جداگانه در کنار واقعیت کنونی نسل بعدی فضای مجازی است) …
سیستم حاکم ما در این رخداد بدترین رویکرد را داشته و بیشترین تقصیر را دارد ، تا ِآنجا که به یاد داریم همیشه به جای پذیرفتن ابزار نوین و فرهنگسازی استفاده درست از آنها از بیم آگاه شدن مردم تقابل را انتخاب کرده و آنها را نفی کرده است ، تجربه هم نشان داده که در هیچ مرحله ای از این تقابل ها تصمیم گیران کشور موفق به مهار این ابزارها نشده و خروجی این تقابلهای غلط ولنگاری و افراط و تفریط در بهره بردن از ابزارها بوده است …