سندرم درد مشترک

امین محمدی” در مراکز ترک اعتیادی که در قالب انجمن معتادان گمنام(na) فعالیت داشته و یا از این انجمن کپی برداری کرده اند تمام افرادی که روزهای اول قطع مصرف مواد را سپری می کنند در یک اتاق یا سالن واحد تحت مراقبت قرار می گیرند.به اعتقاد نگارندگان مرام نامه این انجمن ، بودن معتادان در آن لحظات اولیه خماری در کنار هم باعث می شود درد و عذاب ناشی از قطع مصرف مواد بین آنها تقسیم شده و به نوعی یک ماراتن امدادی را برای عبور از این مرحله(سم زدایی) با یکدیگر تجربه نمایند.به این پروسه در اصطلاح سندرم درد مشترک گفته می شود.
▪امروز جهان ما همان اتاق سم زدایی انجمن معتادان گمنام است.مردم جهان با یک درد و بلای مشترک دست و پنجه نرم کرده و به نوعی مشترک بودن این درد بین مردم کشورهای مختلف تحمل آن را تا حدود زیادی راحت تر کرده است.
▪تصور کنید این بلا فقط مختص شهر ، استان و یا حتی کشور شما بود و در هیچ جای جهان تهدیدی متوجه شخص دیگری نبود.بدون شک در آن شرایط آمار مرگ و میر و یا حتی سکته و خودکشی در کشور به مراتب بیشتر از تعداد تلفات کرونا تا امروز بود.
▪مشترک بودن این درد تحمل آن را تا حدود زیادی راحت تر کرده است،مردم جهان می دانند که تمام قدرتهای علمی به دنبال راه چاره ای برای این آفت بوده و همین همراهی و همدردی ، برای ملتها اندک پشت گرمی را ایجاد کرده است.درد و بلای منحوس کرونا هرچند بسیار خطرناک و سنگین است،اما اینکه نزدیک به ۴ میلیارد نفر همزمان زیر بار این سنگینی هستند ،شرایط را برای مردم جهان قابل تحمل تر کرده است.
▪اما در مورد ایران و چند کشور انگشت شمار دیگر علاوه بر سندرم درد مشترک،سندرم بحران پذیری حاد نیز دخالت زیادی دارد.مردم ما آنقدر بحران و ترس و استرس در سالهای اخیر تجربه کرده اند که بدنشان بسیار کمتر از هم نوعان آنها در اروپا و … به بحران و خطر واکنش نشان می دهد.
▪هجوم اروپایی ها به فروشگاه ها و خرید اقلام مختلف بهداشتی و خوراکی در مقابل ریلکس بودن بسیاری از هم وطنان ما نه نشانه ی بی فرهنگی آنها و نه نشانه متمدن بودن ما است.علت اصلی این بود که آنها به خاطر زندگی در رفاه بحران را سریع درک کرده و ترس و استرس ناشی از درک بحران این واکنش سریع را در میان کشورهای اروپایی و جهان اول به همراه داشت.
▪اما در مقابل در کشور ما بحرانهای فیزیکی،اقتصادی،سیاسی،شیمیایی،مذهبی،طبیعی،اجتماعی،فرهنگی و … به حدی کرّار و مداوم بر پیکره نحیف و اختلاس زده ملت ضربه وارد کرده اند که سندرم بحران پذیری خون آنها را تا حد زیادی بالا برده است.ملت ما بحران پذیر شده و به زندگی در شرایط سخت عادت دارند.
▪هنوز هم بعد از ابتلای بالغ بر ۷۰ هزار نفر و فوت نزدیک به ۶ هزار نفر در کشور به علت ابتلا به ویروس کرونا،هستند عده ای که کرونا را دروغ،بازی حکومت برای فریب مردم و ترس از آن را بچه بازی می دانند.
▪البته در این بین نباید از دهک های پایین جامعه غفلت کرد.آنها هم کرونا و هم خطرهای کرونا را خوب درک کرده و می شناسند،ولی می دانند اگر از خانه بیرون نرفته و کار نکنند قطعا حامی نداشته و باید گرسنگی فرزندانشان را نظاره گر باشند.
▪آری،سندرم های درد مشترک و بحران پذیری بالا و نیز مشکلات عدیده ی اقتصادی باعث شده تا بسیاری از مردم هنوز با عموم جامعه در مسیر مبارزه با ویروس کرونا همراه نباشند.برای ریشه کن کردن کرونا باید تمام ۸۳ میلیون نفر جمعیت ایران در مرحله اول و مردم سراسر جهان در مرحله بعدی یکدل و همراه شده و بر علیه این بیماری بجنگند.
▪امروز می طلبد که کشورهای جهان کینه ها و عداوت ها را گوشه ای رها کرده و در برابر این دشمن مشترک همراه هم مبارزه نمایند.لازمه اصلی این همکاری تقویت روحیه نوع دوستی و تمرین صداقت بین سران تمام حکومت ها است.بدون شک تمام ملتهای جهان در این مسیر یکدل بوده و این سران حکومت ها هستند که با حق دانستن خود و باطل دانستن دیگران مرزهای دشمنی را به وجود آورده اند…