اگر کتمان وضعیت وخیم اقتصادی مدنظر حضرات است و بیم آن دارند که خلقالله از قیمت سکه و دلار و ارزش پول ملی و نرخ تورم و شرایط بورس و… باخبر نشوند، باید گفت وضعیت برملاتر از آن است که بتوان با ایجاد محدودیتهای ارتباطی و رسانهای بر آن سرپوش گذاشت!
اگر جلوگیری از سوءاستفادهی دشمنان خارجی و رسانههای بیگانه مدنظر است که باید گفت از دشمن خارجی جز دشمنی، سوءاستفاده و تحریم نباید انتظار دیگری داشت، اما خودتحریمی و ایجاد محدودیت ارتباطی برای مردم، آن هم از سوی مسئولان و نمایندگانی که عنوان مردمی و انقلابی را یدک میکشند و شعار و وعدهی آنان حمایت از فضای مجازی و آزادی رسانهها بوده است، پذیرفتنی نیست!
اگر هدف از اعمال این محدودیتها ایجاد مرجعیت رسانهای و کوچ کاربران از شبکههای خارجی به پیامرسانهای داخلی است، باید گفت باوجود فیلترینگ شدید، حضور و فعالیت کاربران در شبکههای اجتماعی فیلتر شده نه تنها به قوت خود باقی است، بلکه اکثر مسئولان، نمایندگان، رسانهها و دستگاههای دولتی و حاکمیتی نیز کماکان در این فضاها حضور دارند و صفحه و کانال مجازی آنان فعال است!
اگر هدف، کمک به آرامش روانی مردم است و فیلتر کردن شبکههای اجتماعی پر مخاطب را اقدامی مفید در این راستا قلمداد میکنند، باید گفت آشفتگی روانی مردم بیش از آنکه ناشی از فضای مجازی باشد محصول شرایط بد اقتصادی و نبود امید و افقی روشن برای بهبود آن در کوتاه مدت یا حتی بلند مدت است!
اگر این محدودیتها به اقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی کشور و با هدف کنترل اعتراضات و ناآرامیهای اخیر اعمال شده است، پس در صورتی که به گفتهی مسئولان وضعیت به حالت عادی برگشته است، چه دلیلی برای تداوم آن وجود دارد؟!
اگر هدف کلی از فیلتر کردن شبکههای اجتماعی، مقابلهی سلبی با هرگونه فناوری نوین ارتباطی و در ادامهی مخالفتهای تاریخی با ابزارهای رسانهای، نظیر نوار کاست، ویدئو، ماهواره و…است، باز مصداق مثل “آب در هاون کوبیدن” است؛ چرا که روند تحول و توسعه در این حوزه آنقدر سریع و فزاینده است که سیاست فیلترینگ را در عمل بیاثر و قوانین وضع شده را به قوانینی زنگزده بدل میکند. شاهد مثال، قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره، مصوب ۱۳۷۳/۱۱/۲۳ است.
حال با وجود موارد یادشده و چندین و چند دلیل دیگر برای اثبات عدم موفقیت سیاست فیلترینگ؛ مدافعان و حامیان وضع موجود و آنان که داعیهی جهاد تبیین دارند پاسخ دهند که آیا چه توجیهی برای اِعمال این همه محدودیت وجود دارد و در واقع چه چیز مهمی قرار است پنهان بماند که با فیلتر کردن شبکههای اجتماعی تاکنون پنهان مانده است؟!
و سوال دیگر اینکه، خود شما در حال حاضر در کدام بستر ارتباطی به جهاد تبیین مشغول هستید؟! آیا غیر از این فضای مجازی فیلتر شده، جای دیگری برای مواجههی نظری با مخالفان خود سراغ دارید؟!
امید است برای مردمی که از یک سو آنان را رشید و بالغ و بصیر میخوانید و از سوی دیگر مستحق هرگونه محدودیت و محرومیت ارتباطی میدانید، پاسخی موجه و منطقی داشته باشید.
بیشتر بخوانید: