در کمال تاسف باید عنوان داشت که کمترین عقلانیتی برای عبور از بحران فعلی به جامعه تزریق نگردید و تداوم رفتارهای غلط علاوه بر اینکه منجر به ریخته شدن خون افراد بیگناه(چه از بین جوانان معترض و چه نیروهای امنیتی) زیادی شد فضا را برای جولان آمران و مجریان فتنه بازتر کرده و اینان با گستاخی تمام به تداوم نقشه های خود ادامه دادند .
اما چه باید کرد .؟
کوتاه و مختصر عرض می کنم و چرایی و تحلیل ها را به روزگار امن آینده موکول می نمایم ، تقریبا همه مسئولین کشور که در این ایام تریبونی در دست داشته اند عنوان کردهاند که برای اعتراض احترام قائل بوده و با اغتشاش مخالف هستند ، اما در شرایط بحرانی تشخیص جوانی که معترض است و مطالبه دارد از یک فرد اغتشاش گر سخت بوده و باید این دو از یکدیگر تمیز داده شوند ، حکومت جمهوری اسلامی و تصمیم گیرندگان باید با حرکت در مسیر عقلانیت پای کار آمده و ضمن شنیدن صدای معترضان و دادن تضمین عملی برای پیگیری و برآورده کردن مطالبات آنها و عدم پیگیری قضایی و امنیتی ایشان را اقناع نموده و از صف اغتشاش گران جدا نماید ، بی شک جوان مطالبه گر وقتی یقین داشته باشد به خواسته های معقولش خواهد رسید مسیر خود را از اغتشاش گران جدا خواهد کرد .
در این بین هستند افرادی که این کلمات را در گوش صاحبان تصمیم زمزمه می کنند ” کوچکترین عقب نشینی و گوش دادن به صدای معترضان برابر با فروپاشی نظام است ” برای این صحبتها هم پهلوی و جمله ی صدای انقلاب شما ره شنیدم و سرنگونی بعد از آن را مثال می زنند ، اما در حقیقت این افراد تنها ترسشان جمع شدن سفره ای است که به واسطه ی همین وارونه جلوه دادن حقیقت در کشور برای خود باز کرده اند، این افراد می دانند که وقتی حکومت و ملت در کنار هم باشند برای مغزهای پوسیده آنها جایی در قدرت وجود نداشته و مشاوره های سراسر غلط و نادرستشان خریداری ندارد ، این افراد با رفتار و گفتار خود باوری را در جامعه نشر داده اند که نظام جمهوری اسلامی دیکتاتوری بوده و همین گرگهای در لباس میش باعث و بانی بیان شعار مرگ بر دیکتاتور در کف خیابان شده اند در صورتی که ماهیت جمهوری اسلامی و آرمانهای اصیل انقلاب هیچ سنخیتی با دیکتاتوری ندارد،امثال علم الهدی و رسایی و خاتمی و شریعتمداری و … که تا امروز فقط برای نظام جمهوری اسلامی هزینه بوده و هیچ فایده نداشته اند .
متاسفانه ریشه دواندن این طیف در بدنه قدرت در کشور اندک اندک مردم را از صندوقهای رای و نمادهای مردمسالاری ناامید کرده و آنها را به سمت کف خیابان سوق داده است ، نظام جمهوری اسلامی باید هرچه سریعتر از این طیف اعلام برائت کرده و بین دوستی سراسر خسران آنها و ملت ، دوستی با ملت را انتخاب نماید ، چرا که دوستی با ملت از نظام و کشور دژی مستحکم خواهد ساخت که هیچ قدرت داخلی و خارجی یارای نفوذ به آن را نخواهد داشت …
امروز در کوچه و بازار و شبکه های اجتماعی و رسانه های داخلی و خارجی حرف از براندازی و و تغییر حکومت زیاد شنیده می شود ، بدون تعارف عرض کنم که چیزی هزینه دار تر و سخت تر از تغییر حکومت برای مردم وجود ندارد ، اما اگر فاصله ی ایجاد شده بین ملت و حاکمیت برطرف نگردد قطعا آیندهای تلخ و روزگاری سخت و سرشار از درد و لبریز از تمردها و نافرمانی های مدنی هم برای حکومت و هم مردم رقم خواهد خورد ، بطوری که اداره کشور بسیار سخت تر و خدایی ناکرده شاید غیرممکن گردد…
امروز و در این شرایط باید حکومت پا پیش گذاشته و قبل از اینکه طیف معترضان کف خیابان به دهه های ۶۰ و ۵۰ کشیده شود کاملا حساب شده مطالبات جوانان را درک کرده و تضمین عملی لازم را برای برآورده کردن خواسته های بحق ملت را بدهد ، شک نداشته باشید که اگر در این مسیر گامهای عملی برداشته شده و ملت واقعی بودن وعده ها را احساس کند نه تنها این قائله ختم خواهد شد بلکه کشور و نظام برای مقابله با تهدیدهای جهانی و منطقه ای انرژی چند برابر خواهد گرفت …
تا فرصت هست و تا خیابانها بیش از این رنگ خون نگرفته و هرروز چهلم های فرزندان این ملت بهانه ای برای کشته شدن فرزندان دیگر ایجاد نکرده کاری کنید ، در جنگی تمام عیار قرار داریم که هر قطره خون در آن ریخته شود برای ملت ایران خسران و اندوه به بار می آورد و این جنگ تنها با عقلانیت خاتمه خواهد یافت …
بیشتر بخوانید: