وقتی حجم جلسات و صورتجلسات متعدد در قالب ستادها، کارگروهها و کمیتههای مختلف و متعدد با القاب و عناوین رنگارنگ در خصوص ضرورت ترویج و ایجاد «نشاط اجتماعی» را میبینی و از سویی پیگیری مدیران دولتی در راهروهای دستگاههای اجرایی ارشد استان برای جذب اعتبار و بودجه مورد نیاز برای اجرای برنامههای مرتبط با « شادی و نشاط»، باورت میشود که پیرو آمار رسمی و بالای افسردگی، خودکشی، خشونت و... واقعا دغدغههای در این زمینه برای مسئولین ایجاد شده و با پشتوانهی نسخههای تجویزی پژوهشهای علمی مربوطه، به دنبال راهکار و برون رفت از این وضعیت هستند؛ اما وقتی واکنشهای عجیب و غریب از مراکز و مراجع غیر رسمی و نامرتبط (همیشه در صحنه) و به دنبال آن عقبنشینی زودهنگام دولتیها و متصدیان صدور مجوز جشنهای نوروزی را ملاحظه میکنیم، متاسفانه به این باور میرسیم که همچنان در بر همان پاشنهی زنگ خورده و فسیل شده میچرخد